در دنیای مدیریت کسب و کار، اصطلاحات و چارچوبهای مختلفی برای تعیین اهداف و سنجش عملکرد وجود دارد. دو مورد از رایجترین این اصطلاحات KPI و OKR هستند. اما تفاوت بین KPI و OKR چیست و کدامیک برای کسب و کار شما مناسبتر است؟ در این مقاله به بررسی این دو مفهوم و تفاوتهای کلیدی آنها میپردازیم.
KPI چیست؟
KPI مخفف عبارت Key Performance Indicator و به معنای شاخص عملکرد کلیدی است. KPIها معیارهای کمی هستند که برای اندازهگیری عملکرد و پیشرفت در جهت اهداف تجاری خاص استفاده میشوند. به عبارت دیگر، KPIها نشان میدهند که یک سازمان، تیم یا فرد چقدر در دستیابی به اهداف مهم تجاری خود موفق بوده است.
ویژگیهای اصلی KPI:
قابل اندازهگیری: KPIها باید به صورت کمی قابل اندازهگیری باشند.
مرتبط با اهداف: KPIها باید مستقیماً با اهداف تجاری سازمان مرتبط باشند.
قابل نظارت: عملکرد KPIها باید به طور منظم قابل نظارت و پیگیری باشد.
اقداممحور: نتایج KPIها باید بتواند منجر به اقدامات و تصمیمگیریهای بهتری شود.
مثالهایی از KPI:
نرخ تبدیل سرنخ به مشتری: برای اندازهگیری اثربخشی تلاشهای فروش.
رضایت مشتری: با هدف کسب امتیاز مشخص (مثلاً 8 از 10).
رشد درآمد ماهانه: برای سنجش عملکرد مالی کسب و کار.
نرخ حفظ مشتری: برای ارزیابی وفاداری مشتریان.
تعداد بازدیدکنندگان وبسایت: برای سنجش میزان دیده شدن آنلاین.
KPIها معمولاً برای نظارت بر سلامت کلی کسب و کار و اندازهگیری موفقیت اقدامات جاری استفاده میشوند. آنها به شما کمک میکنند تا بفهمید در حال حاضر چگونه عمل میکنید و آیا در مسیر رسیدن به اهداف خود قرار دارید یا خیر.
OKR چیست؟
OKR مخفف عبارت Objectives and Key Results و به معنای اهداف و نتایج کلیدی است. OKRها یک چارچوب تعیین هدف هستند که شامل یک هدف کیفی و الهامبخش (Objective) و دو تا چهار نتیجه کلیدی قابل اندازهگیری (Key Results) است که نشان میدهند چگونه به آن هدف خواهید رسید.
ویژگیهای اصلی OKR:
هدف (Objective): یک بیانیه کیفی، الهامبخش و قابل دستیابی که جهت کلی را مشخص میکند.
نتایج کلیدی (Key Results): معیارهای کمی و قابل اندازهگیری که نشان میدهند چگونه پیشرفت به سوی هدف سنجیده میشود. هر هدف معمولاً 2 تا 4 نتیجه کلیدی دارد.
بلندپروازانه: OKRها اغلب برای تعیین اهداف چالشبرانگیز و فراتر از وضعیت موجود استفاده میشوند.
دارای بازه زمانی مشخص: OKRها معمولاً برای دورههای سه ماهه (فصلی) تعیین میشوند.
شفاف و همگانی: OKRها در سراسر سازمان به اشتراک گذاشته میشوند تا همه از اهداف و نحوه سنجش پیشرفت آگاه باشند.
مثالهایی از OKR:
مثال 1:
هدف: افزایش رضایت مشتری.
نتایج کلیدی:
کاهش میانگین زمان پاسخگویی به کمتر از 2 ساعت.
رسیدن به امتیاز رضایت مشتری 90%.
کاهش زمان حل شکایات به میزان 50%.
مثال 2:
هدف: تبدیل شدن به رهبر بازار در صنعت.
نتایج کلیدی:
ارتقاء وبسایت فعلی (تیم محصول).
جذب مشتریان بیشتر (تیم بازاریابی).
OKRها به تعیین جهت و ایجاد همسویی در سراسر سازمان کمک میکنند. آنها به شما میگویند چرا مهم است که به یک نقطه خاص برسید و با چه سرعتی باید این کار را انجام دهید.
تفاوتهای کلیدی بین KPI و OKR
در جدول زیر به طور خلاصه به تفاوتهای اصلی بین KPI و OKR اشاره شده است:
چه زمانی از KPI و چه زمانی از OKR استفاده کنیم؟
انتخاب بین KPI و OKR (یا استفاده ترکیبی از آنها) بستگی به نیازها و اهداف خاص کسب و کار شما دارد.
از KPI استفاده کنید اگر:
میخواهید عملکرد فعلی خود را در یک زمینه خاص اندازهگیری و نظارت کنید.
اهداف مشخص و قابل اندازهگیری برای حفظ وضعیت موجود دارید.
نیاز به ارزیابی سلامت کلی کسب و کار خود دارید.
میخواهید موفقیت یک پروژه یا ابتکار عمل خاص را ارزیابی کنید.
از OKR استفاده کنید اگر:
میخواهید اهداف بلندپروازانه و چالشبرانگیز برای رشد و توسعه تعیین کنید.
نیاز به ایجاد همسویی و تمرکز در سراسر سازمان بر روی اهداف کلیدی دارید.
میخواهید پیشرفت به سوی اهداف استراتژیک را به طور شفاف پیگیری کنید.
فرهنگ هدفگذاری مبتنی بر نتیجه را در سازمان خود ترویج میکنید.
استفاده ترکیبی از KPI و OKR:
بسیاری از سازمانها از ترکیبی از KPI و OKR استفاده میکنند. در این حالت، KPIها میتوانند به عنوان نتایج کلیدی در OKRها مورد استفاده قرار گیرند، به خصوص زمانی که هدف، بهبود یک معیار عملکردی خاص باشد. به عنوان مثال، اگر هدف شما "افزایش رضایت مشتری" باشد، یکی از نتایج کلیدی شما میتواند بهبود KPI "امتیاز خالص ترویج کنندگان (NPS)" به میزان مشخص باشد.
نتیجهگیری
درک تفاوت بین KPI و OKR و نحوه استفاده از هر کدام میتواند به شما در تعیین اهداف موثرتر، سنجش عملکرد دقیقتر و در نهایت دستیابی به موفقیت بیشتر در کسب و کارتان کمک کند. KPIها برای نظارت بر عملکرد روزانه و اطمینان از سلامت کسب و کار ضروری هستند، در حالی که OKRها چارچوبی قدرتمند برای تعیین اهداف بلندپروازانه و ایجاد تمرکز و همسویی در سازمان ارائه میدهند. با در نظر گرفتن نیازهای خاص خود، میتوانید بهترین رویکرد را برای استفاده از این دو ابزار ارزشمند انتخاب کنید.